هو الحی
ا
رهبرم سید علی
لبیک یا خامنه ای
کودک ِ خسته بر دوش پدر
کودک ِ خسته در آغوش مادر
سربندِ یا زینب
خواهر و برادر پا به پای ِ هم
نوجوانان آینده سازان مملکت
حواستون به این بادکنک باشه
نوجوانی عاشق وطن
جوانان آینده سازان مملکت
جوانان آینده سازان مملکت
خادم حرم: بفرمایید به طرف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
حواستون به این بادکنک باشه
اسرائیل رو انداختیم توی سطل زباله
مرگ بر اسرائیل
پ.ن1 : ایده ی عکس ها مخصوص بنده .عکاس دخترم
پ.ن2: 4 تا از پارسی بلاگی ها توی این پست حضور دارند .دی:
هو الحی
دخترک خوشحال چادر مشکی گل داری رو که مادر براش دوخته بود سرش کرد دستهاش رو از توی آستینش در آورد و آماده شد برای رفتن به راهپیمایی.
همراه مادر و برادرش که یک سال از خودش کوچک تر بود از کوچه ی خلوتشان عبور کرد.
کوچه خیلی دلگیر شده بود .....
از وقتی که صدام موشک بارون رو شروع کرده بود همه رفته بودند به روستاهای اطراف و پناه گرفته بودند توی ... :(
ولی اونا که ته کوچه زندگی می کردند محکم و قوی ایستاده بودند و منتظر شهادت بودند.
مشت حسین هم با خانواده اش سر ِ کوچه مونده بودند و هر لحظه با صدای آژیر قرمز منتظر بودند تا آوار بر سرشون بریزه و شهید بشند.
از کوچه عبور کردند و رسیدند نزدیک میدون مطهری.... خیل جمعیت اونجا اومده بودند و بدون ترس و واهمه راهپیمایی 22 بهمن رو برگزار می کردند .
دختر همراه مادرو برادرش روی پل اهنچی نزدیک حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رسیدند که ناگهان صدای آژیر خطر! به صدا در آمد .
مردم همه به سمت جویهای آب دو طرف پل رفتند و پناه گرفتند داخل اون ها
جوی ها هم مثل کوچه ی دخترک خالی بود و آبی توی اون جریان نداشت.
مادر دست دختر و پسرش رو گرفت و داخل جوی آب شدند.
دخترک صدای هواپیما ها رو می شنید و دستش رو روی سرش گرفته بود و می لرزید
پ.ن1: این خاطره مربوط به سال 1366 یا 1365 می باشد.
پ.ن2: مردم ایران همیشه شجاع هستند و هیچ موقع و در هیچ شرایطی راهپیمایی 22بهمن رو ترک نمی کنند.
دست از سرم مدار که بیچاره می شوم
رحمی نما به بارشِ این چشم اشکبار
این دیده را بگیر اگر با تو بی وفاست
چشمی دگر بده که شود آشنای یار
پ.ن1: عکس کاظمین ساعت 7 امشب
پ.ن2: یا لیتنا کنا معکم :(
پ.ن3: دلهای شکسته کاظمینی شده است ... اینجاست که بوی کربلا می آید
سلام من به نور عین زهرا
جواد ، ماه کاظمین زهرا
سلام من به غربت حریمش
به کاظمین و صاحب کریمش
پ.ن: امروز همسرم این عکس رو که تازه گرفته برام فرستاد
پ.ن: یا لیتنا کنا معکم:(
چه خوبه امکانات اینقدر زیاد شده
همسرم روی گوشیش یاهو مسنجر نصب کرده .... الان از توی نجف با همدیگه چت می کنیم
اون قدیما کلی حرص می خوردیم و منتظر زنگ مسافرهامون می موندیم تا تماس بگیرند و از حال خودشون بهمون خبر بدند.
امروز هم از کربلا چند تا عکس برام فرستادند منم تصمیم گرفتم که اینجا بزارمشون تا شما هم ببینید و لذت ببرین.
این هم عکس حرم امام حسین علیه السلام که توی شیشه ی امانتداری خیمه گاه پیداست
این طرف: حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام
بین الحرمین
آن طرف: حرم امام حسین علیه السلام
قبر مطهر امام حسین علیه السلام که این مشبک بر روی آن قرار دارد.
سلام
اگر شما بخواهید
کسی خواهشتون رو قبول کنه و جواب نه به شما نده
یکی از بــــــهترین روش ها اینه که
قبل از مطرح کردن خواهش هاتون
خوبی های اون فــــرد یا کسانی که
اون فرد خیلی بهشون علاقه داره رو یادآوری کنید
و خودتون رو اردتمند و خاکسار و دوستدار ِ ایشان معرفی کنید.
اگر می خواهید این روش حتما موثر واقع شود
بعد از درخواست و خواهش خودتون این کار رو دوباره تکرار کنید
و به قول معروف خواهش خودتون رو
در مقابل خوبی ها و زیبایی های طرف کوچیک جلوه بدید .
این برنامه را وجود نازنین امیرمومنان علی (علیه السلام) به ما یاد دادند1
فرمودند: هر که دعای خود را در بین دو صلوات بر محمد وآل محمد قرار دهد
چون صلوات دعای مقبول به درگاه خداست
و خداوند کریم تر از آن است که دو طرف دعای کسی را قبول کند
اما ما بین این دو دعا را قبول ننماید آن دعا نیز قطعا مورد اجابت خداوند قرار می گیرد.
دانلود والیپیر در سایز 500در 313
دانلود والیپیر در سایز 1000 در 625
دانلود والیپیر در سایز 3000 در 1875
1.نهج البلاغه، حکمت 361
پ.ن1: اگرطریقه ی زندگی دینی را آموخته باشیم بسیار راحت تر به مقاصد دینیمان می رسیم.
پ.ن2: التماس دعای فرج
هو الحی
امروز اربعین بود و من تصمیم داشتم به خاطر این که نمی تونم پیاده روی کربلا شرکت کنم
از خونمون به طرف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها پیاده برم به همسرم هم موضوع رو گفته بودم
یکی از دوستام گفت که قراره همه ساعت 105 از حرم به طرف جمکران بروند و پیاده روی از حرم تا حرم رو انجام بدهند بیا با اونا بریم جمکران
ولی من چون نیت کرده بودم که امسال تا حرم پیاده برم قبول نکردم که با اونا برم
ساعت 10.45 دقیقه شروع کردم به پیاده روی
مسیر من از خانه به بلوار پیامبر اعظم و سپس به سوی حرم بود
ساعت 11 که به بلوار رسیدم دیدم که مردم چند تایی و تک نفره به طرف جمکران در حرکتند
ولی من برعکس مردم حرکت می کردم
اطراف بلوار را داشتند آماده می کردند برای حرکت زائرهای عزادار حسینی
چند تا جایگاه درست کرده بودند تا از مردم پذیرایی بشه
به بلوار که رسیدم حرم رو میدیدم چون بلوار مستقیم تا حرمه و توی مسیر گنبد طلایی دیده میشه
یه تابلو وسط بلوار بود که نشون میداد که تا حرم 4 کیلومتر مونده
من همچنان آرام آرام حرکت می کردم
یک کیلومتر دیگه رفتم ولی پای چپم که شکسته یاریم نمی کرد
به همین خاطر سوار ماشین شدم و تا یک کیلومتری حرم رفتم
دوباره پیاده راه افتادم به طرف حرم
چه قدر توی این سرما دلم چایی می خواست
نزدیک حرم مردم آماده می شدند که به طرف بلوار و جمکران حرکت کنند
یه ایستگاه صلواتی اونجا بود و چایی شیرین می داد
خیلی چایی توی سرما مزه داد
همونجا این آقا پسر داشت دوستاش رو تشویق می کرد که باهاش برند طرح حرم تا حرم
منم بهش گفتم که ازت عکس بگیرم اونم قبول کرد
رفتم داخل حرم بی بی
چه قدر ایندفعه حرم بهم بیشتر مزه داد
وقتی نشستم روی فرش های بی بی و شروع کردم به خواندن زیارت اربعین
پ.ن1:اللهم ارزقنی شفاعة الحسین علیه السلام
پ.ن2: مطمئن شدم که با این پای شکسته نمی تونم 90 کیلومتر پیاده برم تا کربلا:(
پ.ن3: الان تا نشستم حالم خوبه وقتی راه میرم پام خیلی درد می گیره
پ.ن4: التماس دعا
هوالحی
نیت کردم فردا پیاده برم تا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
انشاء الله ساعت 8 صبح حرکت می کنم و از بلوار پیامبر اعظم (س) به طرف حرم میرم
یعنی بانو این توفیق رو به من میده؟
پ.ن1: فردا روز اربعین حسینی است :(
پ.ن2: التماس دعا
پ.ن3: اگر عمری بود و توفیق حاصل شد، نائب الزیاره شما هستم