نظرات ارسالي
+
و خداوند دراين بهار زيبا
بهترين نعمت بهشتي را تقديم کرد
ومن مادر شدم ...B-)
||عليرضا خان||
ديروز 8:43 عصر
پيام رهايي
چه خبر قشنگي!
تبريک ميگم.
شروعي تازه، عشقي بينهايت و نقشي مقدس…
خداوند فرشتهاي بهتون هديه داده و لايق مقام مادر بودن دونسته.
براتون همراه با خانواده و فرزندتون بهترينها رو آرزو ميکنم.@};-
مهرباني #
@};-
*ليلا*
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} سپاااس B-)
||عليرضا خان||
بسلامتي
+
بالهاي شکستهمان عزم آسمان دارندو بزودي به مقصد حج تمتع پا در مسير نور خواهيم گذاشت.
از همه عزيزان تقاضا دارم اگر دِيني بر گردنِ حقير دارند حلال کنند و اگر غبار ناراحتي بر خاطرشان نشاندهام
با باران بخشش بشويند و بگذرند.به اين اميد که در کولهبار گناهانمان اثري از حق الناس برجا نمانده باشد. و با سبکبالي رو سوي ديار دوست بگيريم.

||عليرضا خان||
04/3/30
با درود فراوان ، سفر بخير و سلامتي @};- تمام زائران با عقايد و نيتهاي خاص خود به زيارت ميروند و در اين ميان تعداد محدودي آن فضائل لازم را به طور کامل از اين عمل واجب برداشت ميکنند اميدوارم که شما هم از آن گروه باشيد . خداوند يار و همراهتان باد @};-
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} وايي عزيز دل دوست باوفاي پارسي يار هماجان نازنين اميدورارم حال دلتون عالي باشه الحمدلله که به سرزمين وحي پاگذاشتيد و خداراشکر ميکنم درشب جمعه در مکاني شريف دعاگوي دوستان بوديد خداوند شماراحفظ کنه و سفرتون را پربارکنه تشکر از شما @};-
+
فکر نمي کنم تو اين دنيا براي يه خواهر ،
قشنگ تر از لبخند و خوشحالي برادرش باشه.
امشب با تمامِ وجودم با شاد شدنِ دوتا داداشم شاد شدم .
امشب خدا قشنگترين هديه رو به خانواده امون داد.
خدايا شکرت @};-
* تبريک چند ماهِ پيش من به دوتا داداشم* :-)
امشب هم خبر بدنيا اومدن نوه دوتا داداشم=)





سايه سادات ツ
04/3/14
البته داداش حاج شاهپورم که برادر تني و ارشدم هست از دوتا دخترش سه تا نوه داره ، اما پسرش بعد از هشت سال بابا شده . دورش بگردم الهي که چقدر منتظر همچين لحظه اي بوديم براش
+
سلام خدمت دوستان عزيز
خدمات طلايي زير از حالا به بعد رايگان (هزينه صفر) است و ميتوانيد از طريق بخش خدمات طلايي در صفحه مديريت آنها را فعال نماييد:
- مشاهده کاربران آنلاين
- تهيه نسخه پشتيبان از يادداشتهاي وبلاگ
- تهيه نسخه پشتيبان از پيام رسان
ضمنا مشکل نمايش تاريخها در وبلاگها و پيام رسان نيز اصلاح شد و نمايش تبليغات از پيام رسان و بخش نظرات وبلاگها حذف شد.
.: ام فاطمه :.
04/2/21
+
دوستاني دارم
بهتر از برگ درخت
که دعايم گويند و دعاشان گويم
صافي آب مرا يادتو انداخت رفيق
تودلت سبز، چراغت روشن
چرخ روزيت هميشه چرخان
نفست داغ، تنت گرم
دعايت با من

پيام رهايي
04/2/13
+
سلام
آقا مهمان امسال روزه دار ما هوس ماکاروني کرده
مواد لازم :قارچ....نهههههههههههه
سيب زميني...نههههههههههه
فلفل دلمه ....نهههههههه
گوشت...نهههههههههه
پياز...نهههههههههه
هويج...نههههههه
پس چي بريزم توش
فقط سويا و رب:(
يعني خودم از اين ماکاروني متنفرم:(
آخه بچه م انقد بد غذا:(
.jpg?w=400&h=399)
انديشه نگار
04/1/16
سميه بانو عيب نداره ... همه ش که به حرفشون گوش نميکنم ...گاهي..بايد عادت کنن به خوردن بعضي غذاها... فقط چاشنيش رو بهتر ميکنم...
عارفانه هاي يک دوست
03/12/24
+
به تقليد از فيد جناب آقاي عمو آيينه سکندر ما هم ديروز وسوسه شديم همچين عملياتي رو روي آقاي شوهر پياده کنيم .. البته من بيشتر دوست دارم با آقام مزاح کنم و سر به سرشون بزارم :) و اينکه شوهر من خيلي تو فاز پيام و .......اين چيزا نيست :( :) ولي گاهي در برابر پيام هاي عشقولانه ي مزاح من مي خنده و ميگه بهم بگو تا بنويسي :) يعني به زباني بگو و ننويس :D



2-اشراق
03/12/19
+
نميدونم چرا ميخوام اين حرفها رو بنويسم
اما با توجه به حجمِ بيماري هاي پي در پيِ اين چند ماه که درگيرشونم به دلم افتاد اين پست رو بنويسم
عمر دستِ خداست، ولي باتوجه به شدت بيماري ام گفتم امروز چند خطي با دوستان دلگويه کنم
از اواسط شهريور تا الان پشت سرهم بيمارم، چندهفته ي اول کروناي شديد گرفتم چند روز بهبود پيدا کردم دوباره همون علائم، منتهي شديدتر رو تجربه کردم دکترم گفت اينبار آنفلوآنزاي شديدگرفتم
اودسان
03/12/18
بعد از چند هفته حالِ خيلي بدم ، دچار سرفه هاي پي درپي و دردناک شدم سه هفته درگير سرفه هاي شديد و شبانه روز بودم که حس کردم يه چيز حجيم گلومو درگير کرده و احساس خفگي مي کنم.. بعد از مراجعه به چند دکتر و آزمايش و سونو و اسکن هسته اي گفتن تيروئيد پرکار گرفتم با التهاب خيلي شديد ..دکترم گفت فعلا به خاطر التهاب شديد نمي تونم داروي درمان تيروئيدِ پرکار تجويز کنم
و فعلا بايد قرص کورتون با دوز بالا مصرف کنم تا التهاب کاملا برطرف بشه،
نميدونم به خاطر مصرف قرص کورتون بود يا تيروئيد پرکار يا حجم اندوهي که در دلم بود،گاهي ضربان قلبم چنان تند و محکم تو قلبم کوبيده ميشد و اون حجم توي گلوم به گلوم فشار ميورد که هر لحظه حس مي کردم انگار قلبم ميخواد از سينه ام کنده شه و ميخوام بميرم.بعد از چند هفته مصرف دارو و آزمايش هاي پي درپي دکتر گفت التهاب تيروئيدت يکم کمتر شده
{a h=banamak57}هايدي{/a} ان شالله . ممنونم عزيز دلم.. ان شالله @};- الهي شما هم هميشه سلامت باشين ليلي ي من .
{a h=banamak57}هايدي{/a} هيچ وقت فراموش نميکنم اون روزهايي که لحظه به لحظه کنارم بودي.. تکيه گاهم شده بودي . سنگ صبورم بودي..و همه حرفم.. دستِ خدا بودي برام.. خدا رو شکر بابت لطفش.. خدا رو شکر بابت بهبودم.. خدا رو شکر بابت وجود و حضور تو که يقين کردم تو هديه خدايي .. من وجود خدا رو توي اون شرايط سخت و تلخ و دردآور، با وجود شما و مهسا کنارم ، با تمامِ وجودم حس ميکردم..
+
امروز رفته بودم يه جايي که توي سالن يه تعداد خانوم و آقا بود که رو صندلي نشسته بوديم..يه لحظه مثل اينکه بمب منفجر شده باشه سالن از صداي جيغ زن و مرد ترکيد و هر کي پريد رو صندلي و.....:-o فقط خودم هنوز تکون نخورده بودم که نميدونستم چي شده ديدم اينهمه جيغ و پريدن و.....
فقط به خاطرِ يه موش کوچولوئه :-|
*موش واقعا ترس داره!!؟؟* :-/.
.
*يه خاطر از موش تو مشهد بگم*:D

هايدي
03/12/16
قرار بود براي نماز صبح منو خواهرم بريم حرم که خواهرم نيومد با اينکه حرم نزديک هتل بود ترجيح دادم اون وقت نيمه شب تنها نرم و نماز صبح رو تو هتل بخونم و هوا که روشن شد برم حرم..ساعت 6 رفتم حرم چون تنها بودم ديگه به زمان توجه نداشتم و واسه خودم تو حرم موندم تا ساعت 9:30 ..
ساعتمو نگاه کردم ديدم از وقت صبحانه گذاشته و ديگه نميتونم برم صبحانه خوري.. تو وسط راه ، دلم هواي شربت خاکشير کرد يه ليوان سفارش دادم چون روم نميشد تو عموم بخورم، به آقاهه گفتم ميتونم بيام داخل مغازه ! ، رفتم رو نيمکتي که تو مغازه بود نشستم نصفِ شربتو خوردم ديدم يه موش بزرگ از زير پام رد شد رفت زير يه بشکه بزرگ که روبروم بود.. به آقاهه گفتم يه موش رفت زير اون بشکهه...
.: ام فاطمه :.
03/12/12
چه مي خواهي بنويسي که اينگونه گمان بردي که من از خويش و کرده هايم غافلم بايد يک واقعيتي را برشما نمايان کنم وان اين است که همه بر کرده خود اشنايند ولي چون توان و قدرت باور انچه نموده اند را از خود نمي بينند اميدوارند با وکيل کردن ديگران براي تفسير کرده شان انچه به خطا يا صحيح سخني غير باورشان را بفمند گويي کبکاني هستند اين لعضي يا که اگاه به حضور شکارچي را قدرت باور و فرار از او ندارند
+
آخيش بالاخره امروز از صبح تا الان کولرگازي ديگه خاموش شده...اگه دوباره هوا گرم نشه کولر رو روشن کنيم :-|
هر سال تا اواسط آبان کولرها روشن بودن،
ديگه اواخر آبان کولر خاموش ميشد پنکه ميزديم ..
امسال پنکه هم بي فايده بوداگر چه امروز پنکه خوب بود ،
هما بانو
03/11/2
+
وقتي گره هاي کور به شما هجوم آورد با ذکر صلوات سيلي راه بيندازيد تا همه مشکلات را با خود ببرد.
علامه طباطبايي (ره)
هما بانو
03/10/11
+
سلام
مي خوايم محبوب ترين فيد زن ها رو با هم انتخاب كنيم !
مي شه سه تا كاربري رو كه فيدها و مطالبشون رو مي پسنديد در قسمت نظرات بنويسيد ؟
( ببينيد با خضوع و خشوع خواهش كردم ! پس همكاري لازم رو مبذول بفرماييد ! )
سايتون مستدام !
ممنون
( نتيجه اعلام مي شه ! )

هما بانو
03/10/11
