شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ [تلگرام] باسه نفر از دوستام سوار از تاکس شدم ولي کراه نداشتم بدم قرار گذاشتم به مقصد که رسدم پياده بشم والفرار ! بعد از رسيدن به مقصد چهارتامون به سرعت درا ماشينو باز کرديم و پا به فرار . رفتم تا رسيدم به يه ساختمون تارکي هچکي هچکي رو نميديد و فقط صدا تندتند زدن نفسمون مياد، زدم رو شونه دوستم بهش گفتم : حا راننده چه حال داره؟ بهم گفت : بابا راننده منم ! فقط بگو چي شده ّ
هايدي
خخخخخ
هما بانو
:)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top