پيام
+
دل پريشانم که از بابم نمي آيد صدا
دل پريشانم که از بابم نمي آيد صدا
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
دل پريشانم که از بابم نمي آيد صدا
دل پريشانم که از بابم نمي آيد صدا
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
من نمي خواهم جدا گردم ز دشت کربلا
من نمي خواهم جدا گردم ز دشت کربلا
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
:. پژواک .:
93/9/7
نور الزهراء
*عمه مي سوزد دلم بابم چرا نامد ز جنگ*....
عمه مي سوزد دلم بابم چرا نامد ز جنگ
گر بيايد مي کنم
//////
گر بيايد گيرمش اندر بغل من تنگاتنگ...
گر بيايد گيرمش اندر بغل من تنگاتنگ
//////
شو برون از خيمه بين بابم چراکرده درنگ....
شو برون از خيمه بين بابم چراکرده درنگ
//////
ذکر لا حول ولااز او نمي آيد چرا....
ذکر لا حول ولا از او نمي آيد چرا
نور الزهراء
گر نموده تشنگي قلب مرا عمه کباب......
من نمي خواهم در اين دشت بلا يک قطره آب
/////
جاي آب و جاي نان عمه به من فرما جواب.......
جاي آب و جاي نان عمه به من فرما جواب
////////
ده به من يک پاسخي عمه تو از بهر خدا.....
ده به من يک پاسخي عمه تو از بهر خدا
///////
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
نور الزهراء
*عمه ديدار پدر آب حياتم مي دهد*.......
عمه ديدار پدر آب حياتم مي دهد/////
*چهره ي نوراني اش از غم نجاتم مي دهد*.....
چهره ي نوراني اش از غم نجاتم مي دهد
//////
جاي عمويم پدر آب فراتم مي دهد......
گر بيايد ميکند سيرآب طفلان فرات.......
حسين
نور الزهراء
*شيهه اسب پدر اي عمه ميايد به گوش*.....
شوق ديدار پدر برد از سر من عقل و هوش
/////
اين صدا مي افکند در خيمه ها جوش و خروش.....
تامد از ميدان صدا از ساقه خيرالنساء
//////
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
عمه بابايم کجاست
نور الزهراء
بر زمين اي ذوالجناح بر آتش اينسان مي زني.....
پاي خود را بر زمين نالان و گريان ميزني
///////
با غمت زخمي فزون بر قلب طفلان ميزني...
در حرم از شيهه ات چه محشر کبرا به پاست//////
*عمه بابايم کجاست عمه بابايم کجاست عمه بابايم کجاست عمه بابايم کجاست*
نور الزهراء
ذوالجناح برگو چرا zinat چنين شد واژگون....
گو چرا اي با وفا yale تو گشته پر ز خون///////
چون کنم باور که از تو باب من گشته نگون.....
گو که اينک ذوالجناح باب من افتاده کجا//////
حسين.....
ذوالجناح اي مهربان اسب وفادار پدر.....
گو شنيدي در دم آخر تو گفتار پدر///////
بوسه باران ميکنم ياد پدر ياد تو را
نور الزهراء
اي خدا بابا چرا بر خاکها افتاده است.....
اي خدا بابا چرا بر خاکها افتاده است/////
کي به حلقش از جفا شمشير کين بنهاده است.....
کي به حلقش از جفا شمشير کين بنهاده است//////
آب آيا در دم آخر ورا کف داده است.....
آب آيا در دم///
آب آيا در دم آخر ورا کف داده است.....
/////
يا که شد....
يا که شد کشته لب عطشان ز جور اشقياء.....
يا که شد کشته لب عطشان ز جور اشقياء
نور الزهراء
.